راز
فاطمیه خوب گریه کردیم
اما کسی جواب سؤالمان را نداد
تا اینکه
" حجربن عدی "
راز مخفی ماندن قبر مادر را بر ملا کرد
فاطمیه خوب گریه کردیم
اما کسی جواب سؤالمان را نداد
تا اینکه
" حجربن عدی "
راز مخفی ماندن قبر مادر را بر ملا کرد












این نبش قبر، عقده ی دیرینه ی شماست
این ها گواهِ جنگ علیه خودِ خداست
وهاّبیان پست! چرا بس نمی کنید
اندازه ی خصومت یک قوم تا کجاست؟
گیرم که نبش قبر کنیدش، چه فایده؟
دیگر مزارِ ابن عدی در قلوب ماست ...
"یک عده آمدند پی نبش قبر"، آه
این حرفها چقدر برای من آشناست
تاریخ چند صفحه ورق خورد تا رسید
آنجا که دور قبر غریبی سر و صداست ...
تا نبش قبر فاطمه راهی نداشتند
دیدند ذوالفقار به دستان مرتضاست
ذهنم دوباره رفت به جایی شبیه این
حرف مدینه نیست دگر، حرف کربلاست
ده نیزه دار دور و برِ قبر کوچکی
حلقه زدند... لشگر دشمن چه بی حیاست
حالا رباب مانده و یک شیرخواره که
مثل سرِ حسین، سرش روی نیزه هاست...
مسعود یوسف پور
************************************************
شعر زیبای دیگری در محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)
خبر آمد، شکست پشتم را
خبری مثل تیر زهرآگین
که ضریحی از عاشقان علی
گشت با بغض و کینه خاک نشین
السّلام ای کسی که در همه عمر
سنگ حق را به روی سینه زدی
بابی انت ... امّی یا عاشق!
السّلام علیکَ حُجر عَدی
قبر تو بین سینه ی شیعه است
می گذارم که نبش قبر کند
تیغ شیعه زبان برّان است
شیعه باید دوباره صبر کند
باز در شام بعد چندین قرن
توله کردند "سگ معاویه ها"
خاطرات تو را ورق زده اند
کوچه ها و تمام زاویه ها
باز هم روزگار برگشته
باز هم از زمانه دلگیری
مرگ بر پیروان آل سعود
مرگ بر کافران تکفیری
به امیر خودت علی گفتی
"من به خال لبت گرفتارم"
خرمنی شعله آتشم بزند
از شما دست بر نمی دارم
مرد میدان فتنه ها بینِ
جمل و نهروان و صفّینی
پا به پای ولایت حیدر
بی ریا، با وفا در این بینی
آه شرمنده ام که شعرم را
گفته ام بعد از این جسارت ها
عرق شرم را ببین ای حُجر!
روی این واژه ها عبارت ها
حُجر! ای عاشق مدام علی
پیکرت را بگو کجا بردند؟
نکند زیر سمّ اسب و لگد
نکند آه! کربلا بردند؟
حتم دارم به اذن معبودت
زنده بودی اگر زمان حسین
جان خود را فداش می کردی
وادی کربلا، به جان حسین
می گریزم من از گریز ولی
ناگزیرم که روضه آماده است
روح شعر مرا نوای حسین
آخرش دست روضه ها داده است
باز هم قسمت مرا بنگر
در سرم بوی سیب افتاده
نکند جسم تو سه روز و سه شب
روی خاکی غریب افتاده
پیکر تو اگر جسارت شد
دخترت را کسی کتک نزده
گوشی از گوشواره خونی نیست
زخم مان را کسی نمک نزده
کفنت گرچه قیمتی است ولی
مثل پیراهن حسین که نیست
خوش به حالت کفن به تن داری
کفنی بر تن حسین که نیست
محکومیت تهدید به تخریب حرم عمۀ سادات(س)
عاقبت صبح ظفر در پی این شب برسد
کاسۀ صبر من از کار تو بر لب برسد
ای که در سر هوس فتنۀ دیگر داری
وای اگر دست تو بر مرقد زینب برسد
گروه بين الملل مشرق ـ عناصر وهابی گروهک تروریستی موسوم به "ارتش آزاد سوریه" در شنيع ترين اقدام هتاکانه خود از بدو آغاز فعاليت هاي فرقه اي در کشور سوريه که با هدف دامن زدن به آتش تفرقه بين مسلمانان انجام گرفته است، با حمله به مرقد مطهر "حُجر بن عدی" (رحمة الله عليه) و تخريب ضريح و نبش قبر آن صحابي جليل القدر، پيکر تازه و آغشته به خون او را بيرون کشيده و با خود به سرقت بردند.


به گزارش دیساپ به نقل از واحد مرکزی خبر، استیوارت هال (Stuart Hall) تهیه کننده بی بی سی امروز اعتراف کرد در فاصله سالهای 1967 تا 1985 به 14 دختر، از جمله یک دختر 10 ساله، تعرض کرده است.
سریال افشای رسوایی های جنسی مجریان و سوء استفاده جنسی تهیه کنندگان و دست اندرکاران بی بی سی، همچنان در انگلیس در حال پخش است. وکیل این تهیه کننده پیشین بی بی سی در پایان جلسه دادگاه گفت که موکلش از قربانیان سوء استفاده جنسی، پوزش خواسته است.
حکم دادگاه در روز دوشنبه 27 خرداد صادر خواهد شد و تا آن روز، استیوارت هال با دادن وثیقه، آزاد است.
سخنگوی بی بی سی که پس از آشکار شدن سریال رسوایی سوء استفاده جنسی کارکنانش از کودکان انگلیسی، مدام ابراز شرمندگی کرده است گفت بی بی سی از اقدامات بیشرمانه استیوارت هال، وحشت زده شده است و همدردی خود را با قربانیان ابراز میکند.
وی افزود بی بی سی به همکاری با پلیس درباره رسیدگی به پرونده رسواییهای کارکنان این سازمان ادامه خواهد داد.
استیوارت هال در حال خروج از دادگاه گفت چون سرما خورده است، نظری ندارد. نذیر افضل، دادستان دادگاه، استیوارت هال را یک درنده فرصت طلب نامید.
استیوارت هال به مدت نیم قرن، از گویندگان، مجریان و تهیه کنندگان بی بی سی بود و پارسال، از دریافت کنندگان لقب افراد برجسته انگلیس در سال 2012 بود.
الف: نظر ایشون
سلام عزیز دل
من تعجب کردم از دو جهت
یکم : شما در وبلاگت به من پاسخ میدهی بدون انکه نطر من را درج کرده باشی
قاعده و رسم بازی آن است که خواننده ابتدا اصل مطلب را بخواند و بعد پاسخ
ذوم : فکر کردم شاید مطلب من هم جزیی از تهاجم غرب و شرق باشد که خوانندگان را به گمراهی در اندازد و از این رو شما آن را در ج نکرده ای!!به همین دلیل آدرس ایمیل دادم تا هم گله شما را چاره سازم (که چرا آدرس نداده ام )و هم ادامه گفنگو را فراهم نمایم اما و صد اما که شما از آن به ایمیل بازی تعبیر کرد ه ای
اصل مطلب من بحث اخلاقی اعتقادی بود آیا تعبیر به بازی از آن نازل کردن امور اخلاقی نیست ؟
قصد داشنم دیگر برای شما ننویسم اما فکر کردم مطلب مهمتر از این حرفهاست که قهر پیشه کنم از این روی در صورت عدم پاسخ شما به این نتیجه خواهم رسید که از دیدگاه شما اولا این مسایل (سوء ظن تهمت اشاعه خبر فاقد سند )
اهمیت ندارد و ثانیا شما نه تنها توان ایجاد فضایی در حد یک وبلاگ (جامعه پیشکش )که سخن منتقد هم شنیده شود را نداری بلکه به شکل خصوصی (ایمیل ) هم توانایی پاسخ گویی و یا حال آن را نداری (آن را بازی میدانی )!!
در پایان آمادگی ادامه این بازی را به زعم شما دارم ولی من آن را بازی نمیدانم و مشکل اساسی جامعه حس میکنم
امید که شما هم کل مطالب را (در نظرات قبل ) به رویت خوانندگان بگذاری و بعد ادامه دیالوگ را پیگیریم
بدرو
******************************
ب: پاسخ ما
با سلام به محضر شما
1-فکر کنم تایید نظر خونندگان و یا عدم آن از حقوق وبلاگ نویس باشه.
2-چون شما ابتداء" بدون آدرس و شاید خصوصی نظر دادیدویا من چنین برداشتی داشتن،بنده هم تایید نکردم و چون آدرس وبتون را نداشتم ،خیلی محترمانه درد دل خودم را در قالب یک پست و به طور کلی نقل کردم.
3-بنده هنوز خودم را به ارسال ایمیل عادت نداده ام و لفظ ایمیل بازی هم چیزی شبیه اس ام اس بازی است که بار منفی ندارد.
4- در زمینه ی موضوع مورد بحث هم ضرورتی به بسط بحث نمیدیدم و نمیبینم.چون اگه بخوام دنبالش کنم ،این رشته سر دراز دارد و وقت حقیر هم ضیق ضیق. شما ببینید وبم را چه ساعاتی به روز میکنم.
5- اصل موضوع اظهار نظر درباره ی دیگران را قبول دارم که باید با ملاحظه باشه ولی در این موارد مذکوره با شما اصلا موافق نیستم .شما هم اگه می خواهید از حق مظلومان دفاع کنید یقینا اولویتهای مهمتر از دفاع از یک ترانه خوان تشکیلات مقدس گوگوش!! و شبکه ی کذایی(من و تو) وجود داره...... (ببخشید کم کم می ترسم داغ کنم .)
عمو علی هم به رحمت خدا رفت
دیشب ساعت ۱:۵۸ بامداد بود( شورای شهر آران و بیدگل ۲ )را نوشتم با خستگی یک روز پرکار ،به بستر خواب رفتم.معمولا اینجور وقتا اگه رؤیایی هم ببینم به دلیل خستگی زیاد ،در ذهنم نمی ماند ولی امروز که بیدار شدم خواب دیشبم را به یاد داشتم.
دیشب خواب دیدم که به عیادت عموی بزرگوارم که مدتی است به دلیل کهولت سن و ضعف مفرط و مشکل کلیوی بستری و زمینگیر شده، رفتم؛ به من گفتند ایشان تازه از دنیا رفته ودارن آماده می شن بدنش را برای غسل و کفن ببرن! وقتی بیدار شدم با خودم گفتم شاید عمرش را سر بستن.
بعد از ظهر ساعت حدودا ۳ بود که گوشیم زنگ خورد؛ تا دیدم بابام زنگ زده ، فهمیدم که رؤیا ی دیشب ،رؤیای صادقه بوده.
آری علی آقای شا همیرزایی(علی شامیرزا) پس از عمری افزون از صد سال بعد از اینکه چندین دهه مردم آران و بیدگل و به خصوص اهالی محله دروازه بیدگل با صدای سحرخوانی او به راز و نیاز سحرگاهی و نماز صبح برمی خاستند، امروز همزمان با شب ولادت حضرت صدیقه ی طاهره دنیا را وداع گفت و انشاءالله به میهمانی همنامش اممیرالمؤمنین شتافت.
سلام علیکم امام اول!
یادم نمیره سه سال قبل ناباورانه توفیقی حاصل شد و اورا به عتبات عالیات بردم روبروی ایوان طلای امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)بهش گفتم عموجان اینجا حرم مولامون علی بن ابیطالبه سلام بده.دیدم این پیرمرد خمیده،به سختی کمرش را راست کرد گفت:
سلام علیکم ای امام اول!
از اون روز به بعد هر وقت توفیق تشرف پیدا می کنم همونجوری به حضرت مولا عرض ادب می کنم و عرضه می دارم آقا جان به بی ریائی اون سلام ،سلام مارا هم قبول بفرما.(آمین)
مراسم تشییع جنازه ی آن مرحوم فردا ساعت ۵ بعد از ظهر از حسینیه ی دروازه شروع خواهد شد و برای من چه سخت خواهد بود تا در مراسمش و به وصیت خودش بخواهم سنگ تمام بکذارم!!
یکی از اذانها و سحر خونیهاش را مدتی قبل دوست عزیزم،آقای ابوالفضل حفیظی برای سایت آپارات ارسال کرده ، می تونید در آپارات با سرچ(شاهمیرزایی)به همین شکل (شاهمیرزایی)پیداش کنید.

ایت الله العظمی اراکی فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم : چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت : خیر
سؤال کردم : چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت : نه
با تعجب پرسیدم : پس راز این مقام چیست؟
جواب داد : هدیه مولایم حسین(ع) است!
گفتم : چطور؟
با اشک گفت : آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه(س)؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین(ع) حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند
امام حسین(ع) آمد و گفت : به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم
منبع : کتاب آخرین گفتارها
السلام علیک یا اباعبدالله
آیا اگه همه یا بیشتر اعضای شورای شهر مارا جوانان عزیز و تحصیل کرده ولی کم تجربه تشکیل بدن ،واقعا شورای عالی و خوبی خواهیم داشت؟
آیا اگه در کنار جوانان عزیز وتحصیل کرده ولی بدون سابقه ی مدیریتی و اجرایی، افراد مدیر و باتجربه وجود داشته باشند،اولویت با چه کسانیه؟
خواهش می کنم منصفانه نظر محترمتون را اعلام کنید؟
ضمنا اونایی که حقیر را می شناسن ارادت و عشق و علاقه و حشر و نشر حقیر را با نسل جوان می دونن.لذا مجددا خواهش می کنم با حسن ظن ومنصفانه نظر بدین.ممنون.
ر گ مشرق نیوز
همانطور که میدانید در صورتی که در یکی از گروههای یاهو عضو باشید روزانه ایمیلهای زیادی برای شما ارسال میشود که اکثرأ تبلیغاتی هستند و به درد شما نمیخورند، یا به طور مثال قبلا در گروهی از یاهو عضو بوده اید و حالا پشیمان شده اید، برای رهایی از این وضع و لغو عضویت در گروه یاهو به آدرس http://groups.yahoo.com بروید.
روی Sign in کلیک کنید و با نام کاربری و رمز عبور خود وارد شوید.
در کنار My Groups در سمت چپ صفحه که لیست گروه هایی که عضو آن هستید قرار دهید
روی Manage کلیک کنید.
سپس در صفحه ای که می آیدروی Edit myGroups در بالای سمت چپ صفحه کلیک کنید.
از هر گروهی که میخواهید خارج شوید، Leave Group را در مقابل آن علامن بزنید.
Save changes را علامت بزنید تا تغییرات مورد نظر شما ذخیره شوند.
اگر هم می خواهید عضو گروه باشید ولی ایمیلی دریافت نکنید، می توانید Delivery Message را در لیست بالا به No Email تغییر دهید..
منبع : گروه اینترنتی پرشین وی
معرفت:اگه مفید بود و از شر بعضی ایمیل های بی خود رها شدید،دعامون کنید
رئیس جمهوری که میخواهد در رأس دستگاه اجرایی این کشور و ملت بزرگ قرار گیرد و این راه پر افتخار را با کمک مردم طی کند باید دارای چنین خصوصیاتی باشد:
رئیس جمهور باید فردی باشد که در درجه اول، ایمان و اعتقاد به خدا، مردم و قانون اساسی داشته باشد و در درجه دوم دارای روحیه مقاوم باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای، تهذیب اخلاقی و درگیر حواشی نشدن را از دیگر ویژگیهای مورد نیاز در انتخاب رئیس جمهور، برشمردند
ایشان حکمت، تدبیر و داشتن برنامه را از دیگر ویژگی های مورد نیاز رئیس جمهور خواندند و افزودند: همانگونه که در سیاست خارجی نیازمند عزت، حکمت و مصلحت هستیم، در مسائل داخلی و اقتصادی نیز به نگاه همه جانبه، بلندمدت و هندسه صحیح نیاز داریم.
حضرت آیت الله خامنه ای، تهذیب اخلاقی و درگیر حواشی نشدن را از دیگر ویژگیهای مورد نیاز در انتخاب رئیس جمهور، برشمردند
انسان عوالم مختلفی را پشت سر نهاده و عوالم دیگری را در پیشرو دارد، انسان با مرگ از عالم دنیا به عالم آخرت منتقل میشود که عالم آخرت هم ابتدایش عالم برزخ و انتهایش که بعد از برپایی قیامت کبری است بهشت یا دوزخ میباشد. یکی از ویژگیهای عالم برزخ «فشار قبر» میباشد. فشار قبر نسبت به افراد متفاوت است بعضی از افراد فشار قبر ندارند و آنها که دارند فشارشان از نظر شدت و ضعف یکسان نیست و بستگی به اعمال آنها دارد.
عواملی که موجب فشار قبر میشود:
1ـ بداخلاقی
2ـ سخنچینی، مراعات نکردن طهارت و نجاست و پرهیز نکردن از بول.[1]
3ـ یاری نکردن مظلوم.[2]
4ـ ضایع نمودن نعمتهای الهی:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«فشار قبر برای مۆمن کفاره تباه نمودن نعمتها از ناحیه اوست.»[3]
عواملی که باعث کاهش یا رفع فشار قبر میشود:
1ـ نماز شب و کامل نمودن رکوع.
امام رضا (علیه السلام) فرمود:
«کسی که نماز شب بخواند و در قنوت نماز «وتر» هفتاد بار استغفار کند از عذاب قبر پناه داده میشود.»
و امام باقر (علیه السلام) فرمود:
«هر کس رکوع نمازش را کامل انجام دهد وحشت قبر به او نمیرسد.»[4]
2ـ صدقه و نماز مخصوص.[5]
3ـ حج نمودن.
روایت است که هر کس چهار مرتبه حج به جا آورد عذاب قبر از او برداشته میشود.[6]
4ـ خواندن بعضی از سورههای قرآن.
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند:
«هر کس در هر جمعه سوره نساء را تلاوت کند از فشار قبر امان مییابد.»[7]
سورههای زخرف، یاسین، تکاثر و تبارک، نیز در این مورد سفارش شدهاند.
5ـ این که مرگ انسان در روز جمعه باشد.
6ـ نهادن دو چوب تر در کفن میت هنگام دفن.
7ـ ریختن آب روی قبر.
پینوشتها:
[1]. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۶۵.
[2]. ثواب الاعمال، ص ۱۱۱.
[3]. بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۲۱.
[4]. همان، ج ۸۵، ص ۱۰۷.
[5]. بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۱۹.
[6]. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۱۷، روایت ۲۲۰۹، باب ۲.
[7]. وسایل الشیعه، ج ۷، باب ۵۴، ص ۴۰۹، روایت ۹۷۱۴
منبع:شیعه۲۴
موندم چی بگم ؟؟؟؟؟؟؟؟ آدرس که نداده.ولی اگه آدرس داده بود بهش عرض میکردم :دوست عزیز! احساسات انسان دوستانه و عواطف قلبی خود را خرج کی می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟ بهش می گفتم : از ادبیات خوبت ممنونم ولی از غفلتت دلخون!!! نوامیس شیعه و اسلام و همه ی دین و مذهب و عقیده و فرهنگ ما و خلاصه همه ی هستی ما مورد تهاجم غرب و شرق و منافقین و وهابی ها و ....واقع شده ،حالا شما دوست عزیز نگران ارمیا هستید که مثلا یک خواننده ی فیسبوک به او بدبین شده ویا تهمت زده ؟؟؟؟؟؟ این تذهبون یا حبیبی؟
دوست عزیز!خیلی ضد حال زدی.
دعا می کنم خدای کریم آقاو صاحبمونو بفرسته و با آمدنش قلب جریحه دار مسلمین و شیعیان مظلوم بحرین و سوریه و عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و ایران و.........را مرهمی بگذارد.
«نبل» و «الزهراء» دو شهر مهم شیعهنشین شمال شهر حلب سوریه و در نزدیکی مرز ترکیه، از ده ماه پیش تا کنون در محاصره کامل تروریستهای مسلح تکفیری قرار گرفته، ولی متأسفانه این خبر، از سوی ابررسانههای جهانی سانسور شده است.
پایگاه خبری تحلیلی صدای مردم : پس از پایان سخنرانی رئیس جمهور در مراسمی که در سفر استانی دولت تحت عنوان ” نقش جوانان در خلق حماسه سیاسی ” برگزار می شود بین طرفداران و مخالفان مشایی درگیر شدید فیزیکی رخ داد.
در جریان چهارمین سفر استانی هیئت دولت به استان اصفهان پس از سخنرانی محمود احمدی نژاد در مراسمی که در دور جدید سفرهای استانی تحت عنوان ” نقش جوانان در خلق حماسه سیاسی ” برگزار شد موضع گیری هایی بین طرفداران و مخالفان مشایی بوجود آمد.
قضیه از آنجا بالا گرفت که یکی از جوانان حاضر در سالن در پایان سخنرانی احمدی نژاد برخاست و گفت شما در یکی از دیدارهایتان بین داشجویان گفتید که “چشم انتظار یاران ۸۴ خود هستیم” بنده به شما اعلام می کنم ما سال ۸۴ یار شما بودیم، هنوز هستیم و همواره خواهیم بود.
در این لحظه تعدادی از حاضران در سالن شعار ” احمدی زنده باد – مشایی پاینده باد” سر دادند که در مقابل مخالفان مشایی با شعار” مرگ بر ضد ولایت فقیه ” پاسخ دادند که بعد از آن طرفداران مشایی شعار ” سید علی زنده باد – مشایی پاینده باد ” سر دادند، شعاری که پیش از این در اوایل جلسه با عنوان ” احمدی زنده باد – مشایی پاینده باد” عنوان شده بود و همچنین شعار دادند ” احمدی مشایی – دو یاور ولایی”
پس از پایان سخنرانی احمدی نژاد و ترک سالن بین طرفداران و مخالفان مشایی درگیری شدیدی رخ داد که منجر به دخالت نیروی انتظامی و بازداشت تعداد زیادی از حاضران میشود.بولتن ن
احمدي نژاد که به همراه هیات دولت هفته گذشته برای چهارمین سفر استانی خود به خوزستان رفته بود. در سخنرانی های خود موضع گیری های تندی را اتخاذ کرد که واکنش برخی چهره های سیاسی را برافروخت.
به گزارش صبح توس به نقل از قم فردا، احمدی نژاد ادعا کرد که به وی پیغام داده اند که پدرت را در می آوریم. حرف هایی که فیروز آبادی آن را تشویش اذهان عمومی دانست و کیهان در سرمقاله خود به قلم شریعتمداری به احمدی نژاد توصیه کرد؛ "در صورتی که این ادعا مانند لیست افراد فاسد که در جیب خود دارد یک بلوف نیست، حتما نام آنها را بیان کند".
روت را زیاد کنی پدرت را در می آوریم مهمترین بخش از اظهارات محمود احمدی نژاد در سفر به خوزستان آنجا بود که در اجتماع مردم هفتکل از تهدید شدن خود سخن گفت و اظهار داشت: پیغام دادند که فلانی اگه روت رو زیاد کنی پدرت را درمیآوریم.» رییسجمهور با بیان اینکه «میگویند باهات برخورد میکنیم، اظهار کرد: برخورد کنید؛ شما عددی نیستید در برابر ملت که بخواهید برخورد کنید، شما هر کدامتان هر گوشهای از پروندهتان را بالا بزنیم دیگر جایی در بین ملت ایران نخواهید داشت.»
او همچنین بدون نام بردن از فردی اضافه کرد: عدهای فکر میکنند درِ آسمان باز شده و آنها ویژه افتادند پایین و باید برای مردم تصمیم بگیرند و هرچه آنها بگویند انجام شود در حالی که اینگونه نیست. این اظهات او، واکنش های زیادی را به دنبال داشت.
در اولین اظهارنظر سرلشکر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، ضمن غیر قابل قبول دانستن جوسازی های رئیس جمهور در سفر به خوزستان خواستار این شد که رئیس جمهور به اینگونه سخنان پایان دهد.
فیروزآبادی همچنین اضافه کرد: جو سازی مقام محترم ریاست جمهوری، آقای احمدی نژاد در سفر به استان خوزستان غیر قابل قبول و مایه تشویش اذهان عمومی است، ملت ایران نشان داده است که همه خواستار عدالت بوده و شهدای این ملت فدائیان عدالت هستند، لذا امیداریم آقای احمدی نژاد به این گفتمان خود خاتمه دهد.
افشاگری شریعتمداری

انتخابات شوراها
نظرما اینه :
لطفا به پنج پست قبل مراجعه بفرمایید.
خدایا؛
ببخش مرا؛
برای گناهانی که لذتش رفته؛
اما مسئولیتش مانده ...

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام
( ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی.
(یس 30)
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.
(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام
(انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.
(یونس 24)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری
(حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .
( احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن.
(توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی .
(انعام 63-64)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شدهای.
(اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟
(سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟
(اعراف 59)
پس کجا می روی؟
(تکویر26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟
(مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟
(انفطار 6)
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود.
(روم 48)
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم.
(انعام 60)
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت میدهم.
(قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم.
(فجر 28-29)
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم.
(مائده 54)