عمو علی هم به رحمت خدا رفت
عمو علی هم به رحمت خدا رفت
دیشب ساعت ۱:۵۸ بامداد بود( شورای شهر آران و بیدگل ۲ )را نوشتم با خستگی یک روز پرکار ،به بستر خواب رفتم.معمولا اینجور وقتا اگه رؤیایی هم ببینم به دلیل خستگی زیاد ،در ذهنم نمی ماند ولی امروز که بیدار شدم خواب دیشبم را به یاد داشتم.
دیشب خواب دیدم که به عیادت عموی بزرگوارم که مدتی است به دلیل کهولت سن و ضعف مفرط و مشکل کلیوی بستری و زمینگیر شده، رفتم؛ به من گفتند ایشان تازه از دنیا رفته ودارن آماده می شن بدنش را برای غسل و کفن ببرن! وقتی بیدار شدم با خودم گفتم شاید عمرش را سر بستن.
بعد از ظهر ساعت حدودا ۳ بود که گوشیم زنگ خورد؛ تا دیدم بابام زنگ زده ، فهمیدم که رؤیا ی دیشب ،رؤیای صادقه بوده.
آری علی آقای شا همیرزایی(علی شامیرزا) پس از عمری افزون از صد سال بعد از اینکه چندین دهه مردم آران و بیدگل و به خصوص اهالی محله دروازه بیدگل با صدای سحرخوانی او به راز و نیاز سحرگاهی و نماز صبح برمی خاستند، امروز همزمان با شب ولادت حضرت صدیقه ی طاهره دنیا را وداع گفت و انشاءالله به میهمانی همنامش اممیرالمؤمنین شتافت.
سلام علیکم امام اول!
یادم نمیره سه سال قبل ناباورانه توفیقی حاصل شد و اورا به عتبات عالیات بردم روبروی ایوان طلای امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)بهش گفتم عموجان اینجا حرم مولامون علی بن ابیطالبه سلام بده.دیدم این پیرمرد خمیده،به سختی کمرش را راست کرد گفت:
سلام علیکم ای امام اول!
از اون روز به بعد هر وقت توفیق تشرف پیدا می کنم همونجوری به حضرت مولا عرض ادب می کنم و عرضه می دارم آقا جان به بی ریائی اون سلام ،سلام مارا هم قبول بفرما.(آمین)
مراسم تشییع جنازه ی آن مرحوم فردا ساعت ۵ بعد از ظهر از حسینیه ی دروازه شروع خواهد شد و برای من چه سخت خواهد بود تا در مراسمش و به وصیت خودش بخواهم سنگ تمام بکذارم!!
یکی از اذانها و سحر خونیهاش را مدتی قبل دوست عزیزم،آقای ابوالفضل حفیظی برای سایت آپارات ارسال کرده ، می تونید در آپارات با سرچ(شاهمیرزایی)به همین شکل (شاهمیرزایی)پیداش کنید.