داخل گودال
خدا صداي خودش را شنيد از دهنت
دويد داخل گودال و ديد از دهنت....
تلفظ لغت يا غياث مشگل بود
به گريه نيزه اي بيرون كشيد از دهنت
به سمت پهلوي تان راه تيغ ها كج شد
همين كه نام مدينه پريد از دهنت
تو تشنه و جگر نيزه ها خنك مي شد!
نسيم باغ فدك مي وزيد از دهنت
خدا براي بهشت خودش،شقايق را
غروب روز دهم آفريد از دهنت
=========================================================
وقتش رسيده است،كه سلمان مان كني
مجذوب چند آيه ي قرآن مان كني
ما بت پرست كعبه ي عشقيم،ياحسين
قرآن ز ني بخوان كه مسلمان مان كني
ما ذهن مان به درك مقامت نمي رسد
اي كاش مور ملك سليمان مان كني
قدري ز روي نيزه براي خدا بخند
تا آشنا به واژه ي عرفان مان كني
با صوت جانگداز لب سنگ خورده ات
مانند زلف خويش،پريشان مان كني
دنبال نيزه ي تو به هر سو دويده ايم
چيزي نمانده بي سروسامان مان كني
مجنون تان شديم وبه جاي كوير ودشت
مي خواستي كه مرد نيستان مان كني
ما تشنه ايم،حضرت آقا نمي شود؟
مهمان چند قطره ي باران مان كني
ما را گداي خانه ي خود كن،همين بس است
كي گفته ايم حاجي دكان مان كني!؟
مرثیه سرای دلسوخته ی اهل بیت «علیهم السلام»:وحید قاسمی
باتشکر از وبلاگ (سطری به یادگار )به خاطر ارسال این اشعار